loading...
armis
مدیرسایت بازدید : 17 پنجشنبه 28 فروردین 1393 نظرات (0)

شادی

داستان جالب و خواندنی

 

 

 

خداوند ” خــر ” را آفرید! و به او گفت:تو بار خواهی برد؛ از عقل بی بهره خواهی بود؛و همواره بر پشت تو باری سنگین خواهد بود؛و ۵۰سال عمر خواهی کرد!

 

” خــــر” به خداوند پاسخ داد: حداوندا؛من میخواهم خر باشم؛اما ۵۰سال برای عمرم طولانی است.. عمر مرا ۲۰سال کن.

 

و خداوند آرزوی “خـــر” را براورده کرد.

 

خداوند ” ســـگ” را آفرید! و به او گفت: تو نگهبان خانه انسان خواهی شد؛بهترین و وفادارترین یار انسان..و ۳۰سال عمر خواهی کرد!

 

“ســــــگ” جواب داد: خداوندا! عمر مرا ۱۵سال کن. و خدا آرزوی سگ را هم براورده کرد.

 

خداوند “میـــمون”را آفرید! و به او گفت: تو از این جا به آنجا میپری؛ برای دیگران شکلک در می آوری تا سرگرم شوند؛تو ۲۰سال عمر میکنی!

 

“میــــمون”جواب داد:خداوندا ۲۰سال عمری طولانیست.. مرا ۱۰سال کافی است! و خداوند آرزوی میمون را نیز براورده کرد..

 

و سرانجام!خداوند ” انــــسان” را آفرید!و به او گفت: تو سروریِ همه موجودات زمین را در دست میگیری و بر تمام جهان مسلط میشوی؛ و ۲۰سال عمر میکنی!

 

“انــــــسان” به خداوند گفت: سرورم؛ ۲۰سال برای من خیلی کم است!!

 

آن ۳۰سالی که خر نخواست؛ آن ۱۵سالی که سگ نخواست؛آن ۱۰سالی که میمون نخواست زندگی کند؛ به من بده!! و خدا آرزوی انسان را براورده کرد!

 

از آن زمان تا کنون؛ انسان فقط ۲۰سال مثل انسان زندگی میکند!!

 

و پس از آن ازدواج میکند و ۳۰سال مثل ” خـــر” کار میکند!

 

و پس از آنکه فرزندانش بزرگ شدند- ۱۵سال مثل “ســــگ”از خانه ای که در آن زندگی میکند؛ نگهبانی میکند!!

 

و وقتی پیر شد ۱۰سال مثل “میــــمون” از خانه این پسر به خانه آن دخترش میرود و سعی میکند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند!!

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 34
  • بازدید کلی : 434